بی‌سرپناهی، سرپناه این روزهاست. اما غریب این‌که آن‌قدرها هم سخت نیست! خستگی‌هایمان را جمع می‌کنم و می‌گذارم روی دوشم و می‌زنیم به جاده. راستی، جاده کجا می‌رود؟ ما کجا می‌رویم؟ کسی چه می‌داند!

این بارِ بر دوش، خانه‌ی من است. خانه‌ی تو اما.


پ.ن: عنوان، مصرعی از مهدی فرجی است.

در دل من قصر داری، خانه می‌خواهی چه‌کار؟!

درخت نیستم اینک عمود اعدامم

سارا گفت: هنوز نمی‌فهمم. درد آن اتفاق هنوز توی ذهنت است یا توی قلبت. یا شاید هم هر دو. در هر حال فکر کنم این درد به وضوح هنوز هست.

خانه‌ی ,جاده ,ن ,عنوان، ,پ ,تو ,است خانه‌ی ,من است ,خانه‌ی تو ,تو اما ,پ ن

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آموزش بورس معماری فنی و حرفه ای استان خوزستان شکارچی زمان گروه هنر(گرافیک ،گرافیک رایانه ای،پویانمایی)استان سمنان دانلود کتاب تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی فاطمه جان احمدی همراه خلاصه ماجراهای من و خودم! دگــمـه روبش باد ما را خاهد برد... ساخت استخر در تهران - استخر بتنی پیش ساخته